جدول جو
جدول جو

معنی کش زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کش زدن
(رَ جَ / جِ کَ دَ)
حریف را در کشتی پیش کشیدن که یکی از فنون کشتی است، حالتی هست که هنگام اول کشتی گیری دستی ببازوی خود می زنند و آوازی که بزبان فرس مچ مچه بضم هردو میم و جیم فارسی گویند می کشند و دست حریف گرفته پیش می کشند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (از آنندراج). پیش انداخته (در اصطلاح کشتی گیران امروز) ، شراب خوردن. (از آنندراج) :
صبح مخموریست می غلطد به بستر سینه چاک
شب سیه مستی که از جام شفق کش می زند.
میرزا جلال اسیر (از آنندراج).
بوسه ای زن به لب خویش دگر مستانه
رفتم از کار از این کش زدن مردانه.
میر نجات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کش زدن
(کشتی) فنی است از کشتی و آن عبارتست از دست بگردن حریف زدن و او را پیش کشیدن: (بوسه ای زد بلب خویش دگر مستانه رفتم از کار از این کش زدن مردانه)، (گل کشتی)، (کشتی) در اول کشتی گیری دست ببازوی خود زدن و آواز که مچ مچه گویند بر آوردن و دست حریف را گرفته پیش کشیدن، شراب نوشیدن: (صبح مخمور یست میغلطد ببستر سینه چاک شب سیه مستی که از جام شفق کش میزند)، (جلال اسیر)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بش زدن
تصویر بش زدن
به هم چسباندن ظرف های شکسته با بند یا بش، بند زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
دست زدن، دستک زدن، دست بر دست زدن، دو کف دست را به هم زدن
فرهنگ فارسی عمید
(بِ خوَرْ / خُرْدَ)
زر یا مس یا آهن را چکش کاری کردن، چکش زدن برای کسی، کنایه است از سعایت وی کردن و بدگویی کردن از او نزد دیگران
لغت نامه دهخدا
اظهار عجز کردن و خود را وقعی نگذاشتن، اظهار عجز کردن، فروتنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کش رفتن در دادن و بر گرفتن پول، دستک زدن خنبک خنبیدن کف دو دست را بهم کوبیدن دستک زدن: (چون شررهر که دلش گرم خیال تو شود رقص از کف زدن سنگ تواند کردن)، (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار
فلزی (مانند زر مسی آهن) را چکش کاری کردن، یا چکش زدن برای کسی. ویرا سیاست کردن بد گویی کردن از او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم زدن
تصویر کم زدن
((کَ زَ دَ))
حقیر شمردن، اظهار عجز کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
يطرق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
Clapping
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
Hammer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
marteler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
çekiçlemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
aplaudindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
klatschend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
ہتھوڑا مارنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
হাতুড়ি দিয়ে মারানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
kupiga chombo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
להכות עם פטיש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
망치질하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
金槌で打つ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
हथौड़ा मारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
ทุบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
hameren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
martillar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
martellare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
martelar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
锤打
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
młotkować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
бити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
hämmern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چکش زدن
تصویر چکش زدن
молотить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
klaskający
دیکشنری فارسی به لهستانی